از پشت سيم ها كه صداي تو زنگ زد
دستم به زلف شعر و غزل باز چنگ زد
گوش دلم كه ساغر صهباي نام توست
يك چند جرعه سر خوشي ات منگ منگ زد
قلبم كه جاز مي زد و آهنگ انكري
در پرده ي سه گاه سرودي قشنگ زد 
عقلم دوباره داد و هوارش بلند شد :
اين زاغ را به جاي قناري كه رنگ زد ؟
در فكر عصر شعر دلم با تو مي تپيد
از پشت سيمها كه صداي تو زنگ زد .


 


X