هميشه منتظران را جواب دلسردي ست
و آنچه گرم و صميمي ست,دست نامردي ست
تو خود دليل تمام نگفته هاي مني
كه شعله شعله وجودت , حرارت و زردي ست
خزان باغ وجودي , ولي منم كه هنوزاسير چشم تو هستم كه خوب
,بد دردي ست
و انتظار تو را مي كشيم ما هر دو
من و كسي كه پر از خاطرات شبگردي ست


X